روشنفکر پیامبر آگاهی و شهسوار اندیشه آفرینی و فکر گستری قسمت سوم
نویسنده : مهرالدین مشید نویسنده : مهرالدین مشید

دولت نتوانست حمایت و پشتیبانی مردم را بدست آورد ، در دولت ارادۀ نیرومند برای تحقق برنامه های مشروطه خواهان وجود نداشت ، ادارۀ حاکم در میان دو دستگی های  اعضای آن ضجه میکشید ، تناقض منافع میان نیرو های موثر جنبش اعم از روحانیون ، زمیداران بزرگ و رییسان قبایل نیز بر کوتاهی عمر نظام  مشروطه اثر گذاشت . با ایجاد شگاف میان روحانیون دینی و روشنفکران با توجه به شرایط پایین بودن سواد و سطح فرهنگی سبب  دوری مردم ازدولت گردید که پشتوانۀ مردم خود را از دست داد . در کنار عوامل یاد شده دخالت کشور هایی  مانند روسیه ، بریتانیا و هندیها از هرچه بیشتر در تسریع سقوط مشروطه نقش داشت ؛ زیرا ادارۀ امانی در میان دو دستگی های دربار در موجی از استفاده جویی های نابجا و مقررات بیجای به فساد رفته بود . در این هنگام بود که اندکترین دخالت بریبتانیا سقوط زود هنگام  دولت  امانی را فراهم ساخت و افغانستان از کاروان  تمدن خیلی ها  دور ماند . گزاف نخواهد بود اگر گفته شود ، دورمانی امروز آن سر در آن دور مانی ها دارد . 

هدف اصلی هردو جنبش مشروطیت  در افغانستان نظام براندازانه نبود و بیشتر در پی  ایجاد یک تحول سیاسی در کشور  های خود  بودند تا بتوانند نظام استبدادی و مطلقه را تبدیل به نظام مشروطه نمایند . خواهان شورای ملی  برای ایجاد نظام پارلمانی در کشور بودند ؛ البته به این آرزو که پارلمان نقش اصلی تصمیم گیرنده را در امور کشور داشته و شاه  بیشتر نقش  سمبولیک را به خود میگرفت .  این حرکت آغازی بود ، برای تقسیم قوا  و ایجاد شورای اجراییه ، مقننه و قضا در کشور . با این حرکت میخواستند ، بنیاد نظام های سنتی را سست گردانیده و به تدریج عناصری از تجدد را وارد کشور نمایند .

جنبـش مشروطیت در ایران نیز مانند افغانستان عبارت از مجموعۀ کوشش ‌ها و رویدادهایی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه صورت گرفت  و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد .

این جنبش ریشه در افکار سید داشت ؛ زیرا با کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی ( یکی از شاگردان سید جمال الدین افغان ) تلاشه ها در روند مشروطه خواهی را تسریع بخشید .

ابوالحسن میرزا قاجار، عبدالله لاهیجی ، سیدعبدالله بهبهانی ، سیدمحمد طباطبایی ، شیخ فضل الله نوری ، ستار خان ، میرزا ملکم خان و دیگران از رهبران این جنبش بودند  .

سید محمد طباطبائی و  سیدعبدالله بهبهانی دو تن از روحانیون بزرگ ایران نقش بایسته ییرا در پیروزی مشروطیت درایران داشتند و پافشاری های  این ها در کنار مقاومت ویاری مردم بالاخره مظفرالدین شاه را در 14 اسد  1285 وادار به امضای فرمان مشروطیت نمود .

مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ مهر ۱۲۸۵‏/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه این قانون نیز به امضای او رسید.

انقلاب مشروطیت ایران در برابر سه دشمن سرسخت و خطرناک  محمد علی شاه ، انگلیس و روسیه تزاری قرار داشت .

پس از مرگ مظفرالدین شاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد .امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود ، ازاروپا به ایران خواست ، از امضای قانون اساسی سر باز زد ؛ گرچه پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار نامه یی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد ، اما هر دو به مخالفت خود به مجلس ادامه دادند تا اینکه مجلس مورد حمله قرار گرفت و بعد از آن مشروطه خواهان ، اعدام  ، زندانی  و از ایران فرار کردند .

محمد علی شاه  امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را بحیث صدراعظم تعیین کرد و از امضای قانون اساسی سر باز زد  . پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی به نام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت.

پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبرو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند نیروهای مجاهدین گیلان و بختیاری در ۱ رجب ۱۳۲۷ (۲۸ تیر ۱۲۸۸‏/۱۹ ژوئیه ۱۹۰۹) وارد تهران شدند و شاه و اطرافیانش به سفارت روس پناه بردند. انقلابیون مجلس عالی تشکیل دادند و محمدعلی شاه را از سلطنت برکنار کردند و ولیعهد او احمد میرزا را به تخت نشاندند و علیرضاخان عضدالملک رییس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد. بار دیگر مجلس شورای ملی تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطه خواهان پیروز شدند   مجلس دوم در ۲ ذیقعده سال ۱۳۲۷ ه‍.ق. (۲۵ عقرب ۱۲۸۸) یک سال پس از بسته شدن مجلس اول، با حضور شاه جوان گشایش یافت . 

مشروطه و قانون بار دیگر در کشور ایران استقرار یافت ؛ اما پیش از آنکه به ثمر برسد کسانی به نام رجال مهم رشته امور را از دست آزادیخواهان در ربودند و قانون و آزادی را در گهواره خفه کردند و وقتی فدائیان و جانبازان واقعی آزادی به مطلب پی بردند که بسیار دیر شده بود.

 تحریکات همچنان ادامه داشت تا اینکه روسها محمد علی شاۀ برکنار شده را  دو باره به ایران بر گرداندند ؛ اما در برابر مقاومت شدید مردم قرار گرفت و  دوباره به روسیه فرار کرد .  در سال 1330 روسیه به ایران حمله کرد ؛ گرچه مردم به مقاومت شدید دست یازیدند و شمار زیادی از مردم  را درمشهد ، تبریز و رشد به قتل رساندند . ناصر الملک مجلس را بست و با علان حکومت نظامی فعالیت های احزاب و سازمان های سیاسی را ملغا قرار داد . 

بدین قرار آن جوش و خروش هفت‌سالهٔ جنبش مشروطهٔ ایران خاموش گشت . بعد از برانداختن مجلس و اخراج شوستر دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران به حد اعلی رسید. اوضاع ایران روز  تا روز متشنج تر میگردید و بالاخره ناصرالملک، نایب‌السلطنه، بار سنگین سلطنت را بر دوش ناتوان احمدشاه جوان گذارده، رهسپار اروپا شده بود. هم چنین ناصر الملک شوستر کار شناس مالی امریکایی را که برای ایجاد اصلاحات مالی به ایران آمده بود ، به فشار روس  بعد از اخذ موافقت مجلس از ایران خارج نمود . احمد شاه آخرین پادشاه دودمان قاجار در سال ۱۳۳۲ ق. (۱۲۹۳ ه‍.خ.) تاجگذاری کرد . ایران توانست ، با فرا رسیدن جنگ جهانی اول ، شکست روسیه و وقوع انقلاب اکتوبر از شر استعمار روسیه رهایی یافت .

جنبش مشروطۀ ایران بعد از  عبور از سه مرحلۀ دشوار ، از مرحلۀ گلوله باران مجلس از 1906 تا 1907 ، کودتای سوم اسفند از 1909 تا 1921 و سرنگونی مصدق از 1941 تا 1953 فراز و نشیب زیادی را  پیمود که اشارات بالا بیشتر مربوط به جنبش مشروطۀ اول است  .

در شکست جنبش مشروطۀ ایران عوامل زیاد داخلی و خارجی را  مبتوان دخیل شمرد که در کنار عوامل داخلی  چون حضور طیف های فکری مختلف  از  مداخلات خارجی ها بویژه روسیه  و بعد امریکا می توان یاد آور شد .

جنبش مشروطیت ایران و افغانستان  در مراحل اولی با وجود تفاوت های سیاسی ، ملی و تاریخی دارای ویژه گی های مشترک فکری و فرهنگی بودند و بصورت خلاصه میتوان گفت که   هر دو جنبش ، به نحوی از اندیشه های سید جمال الدین افغان متاثر بوده و رهروان آن ها به اندیشه های سید وفا دار بودند ، در برابر دولت های استبدادی قیام کردند ، اشتراکات فکری و فرهنگی در بستر تاریخ معینی خاستگاۀ هر دو جنبش بود که در خواست های آنان بازتاب روشنی پیدا  کرده بود ،  خواهان نظام مشروطه بودند  و روحیۀ استبداد ستیزی داشته که هوای براندازی نظام را در سر نداشتند . هر دو جنبش خواهان تشکیل مجلس و تفکیک قوای سه گانه به هدف محدود ساختن قدرت شاه را داشتند و اشتیاق آشتی دهی عناصری از تجدد را با سنت با توجه به شرایط کشور های شان درهر دو کشور داشتند . گرچه در ترکیب هر دو جنبش  طیف های گوناگون فکری قرار داشتند که حتی شماری ها مخالف پذیرش عناصر فرهنگی غرب بودند ؛  اما در مجموع یک نوع روحیۀ تجدد طلبی به گونۀ اصول گرایانه و تجد گرایانه در هر دو جنبش موجود بوده و گرایش های تجدد طلبی در قالب سنت پذیری در هر دو جنبش چربی میکرد .  با وجود این اشتراکات چندان رابطۀ نزدیک  میان رهبران هر دو جنبش وجود نداشت ؛ در حالیکه شماری از اعضای جنبش مشروطیت در افغانستان با حلقات فکری در مصر ، ترکیه  و هند رابطۀ  نزدیکتری داشتند ؛ گرچه همزمان به این شور و شعف این دو جنبش در ایران و افغانستان جنبش های آزادی خواهانه و استبداد ستیزانه در نیم قاره بر ضد سلطۀ بریتانیا به رهبری گاندی ، نهرو ، ابولکلام آزاد ، در اندونیزیا به رهبری سوکارنو ، در چین به رهبری داکتر سن یادسن موجود بودند که این جنبش ها بیشتر در گیر مبارزه با اشغالگران و مهاجمان بودند که تمام انرژی خود را صرف نبرد با دشمن بیگانه نموده و مجال کمی برای بار ور شدن مسایل فکری و فرهنگی و  آشتی دهی سنت با تجدد را داشتند . هر گاه چنین روحیه یی هم در  میان این ها وجود داشت ، بیشتر تحت تاثیر جذبۀ مبارزاتی آنان بر ضد سلطۀ  بیگانه بود . در این میان فعالیت های فرهنگی و نوگرایانۀ شماری ها مانند سر سید احمد درهند  چندان   چشمگیر واقع نشدند . سرسید احمد اولین متجدد و نوگرای مسلمان بود که خواهان استفاده از عناصر فرهنگی غرب بوده و باور داشت که استفاده از عناصر کارای فرهنگی غرب زمینه را برای تحولات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی در کشور های شرقی فراهم میسازد . در آنزمان که بریتانیا بر هند حکومت میکرد ، این نظریات او شماری را بر ضد او بر انگیخت و او را متهم به معامله با انگلیس نمودند . بصورت کل رهبران و روشنفکران  جنبش مشروطۀ اول اتکا بر قدرت  تمدنی ،  فرهنگی و سنت را زمینه ساز توسعه و پیشرفت در شرق ندانسته و تمایل جدی برای اصلاحات داشتند که اصلاحات را به نحوی در تلفیق عناصر فرهنگی غرب با سنت و از این هم پبشتر پذبرش الگوی نظام اروپایی مانند تفکیک قوا جستجو میکردند . چنانکه  نسل اول روشنفکران افغان مانند سرور واصف ،  جوهر شاۀ غوربندی ، عثمان خان پروانى ، ملا فيض محمد كاتب و... در پی بر اندازی نظام استبدادی حبیب الله بوده و خواهان نظام مشروطه و آزادی های فکری بودند تا در سایۀ آن فعالیت های فرهنگی و سیاسی خود را ضمانت یافته ببینند . رویا های نوسازی و تجدد طلبی کشور خود را در سر می پروریدند و یگانه راه برای رسیدن به هدف خود را در براندازی نظام استبدادی سلطنتی تلقی میکردند .  مظاهر تمدن غرب در کشور را مانند مراکز تعلیمی ابتدایی ، متوسط ، ثانوی و عالی بابی برای پیشرفت تلقی نموده و برای نهادینه شدن آن تلاش کردند . نظام مشروطۀ بیرون از سیطرۀ مطلق شاه را بستری برای رشد ارزش های عناصر جدید مدنی عنوان میکردند .

به همین گونه نسل اول روشنفکران در جامعۀ ایران  مانند میرزا ملکم خان  ، طالبوف ، حاج زین العابدین مراغه یی ، آخونده زاده و غیره باور داشتند که اتکای ایران به بر قدرت دینی و تمدنی اش نمی تواند ، ضمانت درستی برای پیشرف و توسعۀ این کشور گردد  ؛ بنا بر این تمایل جدی به اصلاحات و توجه به پیشرفت داشتند که به نحوی علاقمند انطباق (74) الگو های نظام اروپایی مانند تفکیک قوا با شرایط ایران بودند . این ها مدرنیته را ابزاری برای  نایل آمدن به استقلال میدانستند که مشود گفت که برخورد آنان با مدرنیته ببشتر برخورد ابزاری بود . بالاخره این نسل روشنفکر متمرکز گرا به رویا های نوسازی و تجدد راه نیافتند و به گونه یی شکست خوردند . این ها تلاش کردند تا از پیشرفت های غرب در  حوزههای گوناگون برای توسعۀ کشور خود استفاده نمایند که به نحوی خواهان تلفیق عناصر تمدن غرب با عناصر تمدنی جامعۀ ایران بودند .

به همین گونه شباهت هاییرا نیز  میان نسل دوم و حتی سوم روشنفکری افغانستان و ایران یافت که از لحاظ زمانی و شرایط داخلی دارای وجوهات مشترک مبارزاتی هستند . روشنفکران مشروطیت  در افغانستان مانند محمود طرزی شاگرد سید جمال الدین افغان بنیانگذار مشروطۀ اول و وزیر خارجۀ دورۀ  امانی ،   محي الدين «انيس»، نويسنده دوران امانی ، سرور جويا ، شاعر و نويسنده، كاتب دربار ، عبدالرحمن لودين (كبريت)، رهبر جناح چپ ، مير غلام محمد غبار مورخ مشروطه خواه  و آزاديخواه ، محمد ولي خان دروازی  و ده هایی دیگر معاصر . روشنفکران مشروطیت ایران  مانند فروغی داور ،  تقی زاده  ، جمال زاده ، نیما ، صادق هدایت ، کاظم زاد ، ایرانشهر و دیگران بودند که در این میان از محمّدعلی فروغی (۱۲۵۴-۱۳۲۱ هجری شمسی) معروف به ذکاءالملک، سیاست‌مدار و ادیب ایرانی و بویژه سید حسن تقی‌زاده، از رهبران انقلاب مشروطیت، از رجال سیاسی بحث‌انگیز معاصر و از شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران معاصر، در زمره کسانی است  که جمعی بشدت هوادار و موافق، و مخالفانی از طیف‌های گوناگون دارد. منابع زیادی در باره او انتشار یافته، اما جنبه‌هایی از زندگی سیاسی او هنوز ناشناخته، کم‌ شناخته و در معرض مجادلات سیاسی است.   وی در 92 سالگی در سال 1338 .وفات نمود .


November 28th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي